رسولرسول، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

◕‿◕به وبلاگ رسول جونم خوش اومدید◕‿◕

کالسکه

  سلام به همه خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امیدوارم که خوب باشید ... من دیگه نمیتونم هر روز آپ کنم اخه کلاسام زیاده و نمیرسم ولی وقتی میام همه چیزو مینویسمو همه ی عکسای رسولو میزارم خوب جمعه 91.1.25 رسول با مامانش اومدن خونمون روز قبلش پنج شنبه  رسول و مامان و بابا رفتن کالسکه خریدن واسه رسول جون جمعه رسول با کالسکش اومده بود و کلاس میذاشت واسمون مامانش گذاشتش خونمونو رفت ناهار درست کنه منم از رسول عکس گرفتم بعدم مامانش اومد بهش بیسکویت و آب داد عکسش هست همه رو میزارم ببینید میبردیمش بیرون تو حیاط ساکت ساکت بود تا میرفت...
29 فروردين 1391

نیش دندون و عکسای بندر و خرمشهر

سلام گفته بودم عکسای رسولو از مامانش میگیرم میام میزارم حالا اومدم راستی رسول دندونش یه ذره نیش زده مثل اینکه میخواد دندون دربیاره همش دستاش تو دهنشه و میخواد با یه چیزی بخارونه لثه هاشو جمعه 90.1.18 خونه حاج صادق همه دعوت بودیم عمو مهدی بهت هویج داد خرما داد خرمارو مزه مزه میکردی و دوس داشتی بخوری ولی خوب هنوز واسه غذا زوده ولی بیسکویت مادرو میخوری وقتی داشتی هویج میخوردی ازت عکس گرفتیم خلاصه سوژمون شده آقا رســـــــــــــــول ... انقدر که ماهی حالا برو ادامه مطلب...                     ...
20 فروردين 1391

اومدن رسول به خرمشهر

    مثل ماهی زنده   مثل سبزه زیبا   مثل سمنو شیرین   مثل سنبل خوشبو   مثل سیب خوش رنگ   و مثل سکه با ارزش باشید   سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید ما رفتیم خرمشهر واسه چهلم عمو و رسول و مامان باباشم رفتن بندر عباس و واسه چهلم رسیدن خرمشهر رسول شده بود مثل یه تیکه ماه... از وقتی که اومد همش میخواست سینه خیز بره همش یه وری میشد ولی همشم میخندید...ما 11 برگشتیم و رسول اینا 14 حرکت کردن و 16 رسیدن منم امروز میخوام برم ببینمش و عکساشو بزارم تو وبلاگ فعلا...
17 فروردين 1391

آخرین پست 90

  سلام به همه               اومدم آخرین پست سال 90 بزارم و برم                                                          ایشالله که همه ساله باشین الان ساعت 12:4 91.1.1، که دارم این پست و مینویسم هنوز سال تحویل نشده پس میشه اخرین پست ...
1 فروردين 1391
1